عاشقانه های کوچک
عاشقانه های کوچک

عاشقانه های کوچک

شعر

دلم که می گیرد...


من از جنس کوه ام

تو از 

جنس جنگل

پرنده های زیادی 

برایت آواز می خوانند

دلت ﮐﻪ ﺗﻨﮓ ﺷﻮﺩ

ﺑﺮﮒ ﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻧﺪ

ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﮐﻪ  ﺷﻮﯼ

ﻣﯿﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ

ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ

ﻣﯿﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﺗﻠﺦ

ﻣﻦ ﺍﻣﺎ

ﮔﺎﻫﯽ 

ﻓﻘﻂ ﮔﺎﻫﯽ

ﭼﻨﺪ ﺳﻨﮓ ﺭﯾﺰﻩ ﮐﻮﭼﮏ

ﺍﺯ ﺩﻟﻢ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯽ ریزد


 "ﻣﺤﺴﻦ ﺣﺴﯿﻨﺨﺎﻧﯽ"

نظرات 8 + ارسال نظر
محمد شیرین زاده سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 17:38 http://m-bibak.blogfa.com

سلام استاد عزیزم محسن عزیز شعر جدیدمه استاد

عزیزم حق بده

وقتی دستت را میگیرم

و با تو قدم می زنم

درختان حسودیشان شود

چرا که آن ها نمی توانند

دست یکدیگر را بگیرند

و با هم قدم بزنند

عزیزم حق بده

وقتی سرت را

روی شانه هایم می گذاری

و به خواب می روی

گنجشک ها حسودیشان شود

چرا که هیچگاه نتوانسته اند

سر بر شانه هم بگذارند و به خواب روند

عزیزم حق بده

وقتی با دستانم

موهایت را نوازش می دهم

باد حسودیش شود

چرا که هیچگاه نتوانسته

آزادانه موهایت را نوازش کند

عزیزم حق بده

وقتی با تو صحبت می کنم

خورشید حسودیش شود

چرا که هیچگاه نتوانسته

با ماه صحبت کند

عزیزم بیا از اینجا برویم

در این شهر

که درخت ها ، گنجشگ ها ، باد و خورشیدش

چشم دیدن ما را ندارند

می ترسم ،

می ترسم از آدمهایش ...



((محمد شیرین زاده))

درود

محمد شیرین زاده یکشنبه 3 آبان 1394 ساعت 11:34 http://m-bibak.blogfa.com

ممنونم محسن خان

محمد شیرین زاده جمعه 24 مهر 1394 ساعت 21:52 http://m-bibak.blogfa.com

سلام استاد نظرتونو راجب شعر زیر میخوام بدونم ممنونم

سفر باید کرد

گاه با یک تن سرد

از پس تیرگی مبهم شب

به هم آغوشی یک حس غریب

به سکوتی موزون

که پر از ایهام است

در حجوم بی وقف زمان

چشم ها را باید بست

و به معنای صداقت اندیشید

به ستایش شبنم باید رفت

تا آواز حقیقت راشنید

عطر چمن را باید بوسید

تا به شکوه یک جوانه

در دل خاک رسید

به نم نم باران سوگند

زندگی زیباست

و طراوت جاریست

پیله ها را باید بگشاییم از هم

تا پروانه شدن مرزی نیست

گرچه شب تاریک است ولی

تا سحر گاه گل سرخ راهی نیست ...



((محمد شیرین زاده))

دوست داشتم با اینکه دیگه کمتر کسی نیمایی میگه ولی آفرین

محمد شیرین زاده چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 16:41 http://m-bibak.blogfa.com

شعر جدیدمه استاد خوشحال میشم نظرتونو بدونم ..

دوستم داشته باش

اندازه اش مهم نیست

اگر تو دوستم داشته باشی

پاییز

بهار می شود

و گل های محبت

دوباره از دل خاک می رویند

دوستم داشته باش

و لبخند بزن

با لبخند تو

پروانه ها عاشق می شوند

درختان سیب شکوفه می دهند

و ابر و باد و باران

برایمان ترانه عشق سر می دهند

دوستم داشته باش

این آخرین خواسته من از توست

بگذار با دوست داشتن تو

دنیا را زیبا کنم

دنیایی که زیبایش را

اولین بار

در چشمان تو دیدیم ...



((محمد شیرین زاده))

ممنونم محمد عزیز یکم دنبال کشف باش تو شعر

محمد شیرین زاده چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 15:51 http://m-bibak.blogfa.com

تو را دوست دارم

چون نان و نمک
چون لبان گر گرفته از تب
که نیمه شبان در التهاب قطره ای آب
بر شیر آبی بچسبد!
تو را دوست دارم
چون دقایق شک ّ
انتظار و دل واپسی
هنگام گشودن بسته ای بزرگ
که از درون آن بی خبری!
تو را دوست دارم
چون اولین سفر با هواپیما
بر فراز اقیانوس
چون هیاهوی درونم
لرزش دل و دستم
در آستانه دیداری در استانبول!
تو را دوست دارم چون گفتن: "شکر خدا زنده‌ام"

"ناظم حکمت"

محمد شیرین زاده سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 15:24 http://m-bibak.blogfa.com

با شعر های زیباتون آپم اسمم محمد خالی استاد ..

محمد عزیزم به من خیلی لطف داری شاعر خوبم

محمد شیرین زاده سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 15:22 http://m-bibak.blogfa.com

سلام استاد یه ایده دارم تو سرم مثلا دخترا اطراف جاده و قتی عاشق میشن شاخه ها و برگ هاشونو بهم میرسونن میخوام اینو در مورد آدما بگم میشه شما کمک کنید چطور بنویسمش

ایده ی خوبیه می تونی از واژه های مثل سبز شدن یا منتظر ماندن برای بهم رسیدن یا درهم پیچیدن برای ساختن سایه ی زندگی استفاده کنی

محمد شیرین زاده شنبه 18 مهر 1394 ساعت 22:24 http://m-bibak.blogfa.com

زیبا و چقدر ناب درود استاد

خوشحال میشم نظرتونو در مورد شعر جدیدم بدونم

وقتی به اسارات چشم هات در اومدم

معنی عشق رو فهمیدم

مثل پرنده ای که

معنی پرواز رو فهمیده بود

وقتی

اسیر میله های قفس شده بود ...



((محمد شیرین زاده))

ایده اش خوبه نیاز به پردازش بیشتری نیاز داره محمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.